آنکه خاک و آشغال را از زمین میروبد و پاک می کند، رفتگر جارو، آلتی برای تمیز کردن خاک و خاشاک و زباله از روی زمین که از برخی گیاهان یا الیاف مصنوعی تهیه می شود، جاروب، مکنسه برای مثال گر چنین جلوه کند مغبچۀ باده فروش / خاک روب در میخانه کنم مژگان را (حافظ - ۳۴)
آنکه خاک و آشغال را از زمین میروبد و پاک می کند، رفتگر جارو، آلتی برای تمیز کردن خاک و خاشاک و زباله از روی زمین که از برخی گیاهان یا الیاف مصنوعی تهیه می شود، جاروب، مِکنَسِه برای مِثال گر چنین جلوه کند مغبچۀ باده فروش / خاک روب در میخانه کنم مژگان را (حافظ - ۳۴)
کوبندۀ راه، که راه را بکوبد، که راه را تسطیح کند، که راه را هموار سازد، جاده کوب، جاده صاف کن، و آن برماشینهای خاص با وزن بسیار سنگین اطلاق میشود که در تسطیح و کوبیدن راهها بکار برند، (یادداشت مؤلف)
کوبندۀ راه، که راه را بکوبد، که راه را تسطیح کند، که راه را هموار سازد، جاده کوب، جاده صاف کن، و آن برماشینهای خاص با وزن بسیار سنگین اطلاق میشود که در تسطیح و کوبیدن راهها بکار برند، (یادداشت مؤلف)
لقب حمید بن مسعود بن سعد باشد و بنابگفتۀ مؤلف لباب الالباب: از احرار خطۀ لوهورو در طبع زکی و شعر وی قرین عنصری و رودکی است و در وصف قلم گفته: حبذا ملک همایون تو کآب چشمش بی گمان دارد خاصیت آب حیوان هست اسرار نهان در دل او بسیاری تا نبری سر پیدا نکند سر نهان دو زبان باشد نمام و دراین نیست شکی نیست نمام چه گر هست مر او را دو زبان گه گهی زار شود گرید چون ابر بهار از غم آنکه تنی دارد چون برگ خزان بخورد مشک پس از دیده فروبارد در مشک خواری بندیدم که بود درباران نکند هرگز در فضل و هنر یک دعوی لیک بنماید از فضل و هنر صد برهان، (لباب الالباب ج 2 ص 411)، و رجوع شود به حمیدالدین مسعود بن سعد
لقب حمید بن مسعود بن سعد باشد و بنابگفتۀ مؤلف لباب الالباب: از احرار خطۀ لوهورو در طبع زکی و شعر وی قرین عنصری و رودکی است و در وصف قلم گفته: حبذا ملک همایون تو کآب چشمش بی گمان دارد خاصیت آب حیوان هست اسرار نهان در دل او بسیاری تا نبری سر پیدا نکند سر نهان دو زبان باشد نمام و دراین نیست شکی نیست نمام چه گر هست مر او را دو زبان گه گهی زار شود گرید چون ابر بهار از غم آنکه تنی دارد چون برگ خزان بخورد مشک پس از دیده فروبارد دُر مشک خواری بندیدم که بود دُرباران نکند هرگز در فضل و هنر یک دعوی لیک بنماید از فضل و هنر صد برهان، (لباب الالباب ج 2 ص 411)، و رجوع شود به حمیدالدین مسعود بن سعد
کنّاس، (دهار) (آنندراج)، آنکه خاک روبد: خاک روبی است بنده خاقانی کز قبول تو نامور گردد، خاقانی، شاهنشه دو کون محمد که هر صباح آید بخاک روب درش بر سر آفتاب، علی خراسانی (از آنندراج)، ، نخج، گیائی درشت باشد که خاک روبان بدان زمین روبند، (فرهنگ اسدی)، جاروب، (آنندراج)، آنچه بدان خاک روبند: گر چنین جلوه کند مغبچۀ باده فروش خاکروب در میخانه کنم مژگان را، حافظ، چون پر و بال سمندر خاک روب آتشم ننگ می آید ببوی گل هم آغوشی مرا، طالب آملی (از آنندراج)
کَنّاس، (دهار) (آنندراج)، آنکه خاک روبد: خاک روبی است بنده خاقانی کز قبول تو نامور گردد، خاقانی، شاهنشه دو کون محمد که هر صباح آید بخاک روب درش بر سر آفتاب، علی خراسانی (از آنندراج)، ، نخج، گیائی درشت باشد که خاک روبان بدان زمین روبند، (فرهنگ اسدی)، جاروب، (آنندراج)، آنچه بدان خاک روبند: گر چنین جلوه کند مغبچۀ باده فروش خاکروب در میخانه کنم مژگان را، حافظ، چون پر و بال سمندر خاک روب آتشم ننگ می آید ببوی گل هم آغوشی مرا، طالب آملی (از آنندراج)